دین اسلام، متضمّن سعادت انسان ها در همه شئون زندگی و تعیین کننده خط مشی و شیوه درست زندگی انفرادی و اجتماعی انسان هاست و آدمی را به سوی کمالات نفسانی و اجتماعی رهبری می نماید و به عالی ترین درجات انسانیت، ارتقا می بخشد.
و دستورات الهی در قالب آیات قرآن کریم به عنوان کتاب راهنمای زندگی انسانهاست.
قرآن کریم، مجموعه ای از ارزش های ثابت را مبنای آموزه های خود قرار داده است و انسان ها را دعوت - و گاه موظّف ـ نموده است که به این ارزش های والای انسانی پایبند باشند تا هم خودشان به آرامش برسند و هم موجب آرامش و رفاه اطرافیان و جامعه خود شوند. برخی از این ارزش ها عبارت اند از:
1- بازگشت به نهاد پاک انسانی
قرآن از انسان ها می خواهد که به فطرت پاک و سلیم خود بازگردند و با تکیه بر آن، راه و ایینی را برگزینند که به سرشتشان نزدیک تر باشد و با آن، همخوانی داشته باشد و در نهایت، مایه سعادت و سربلندی آنها در دنیا و آخرت شود: «با تمام وجود، خود را آماده پذیرش دین و ایینی کن که کاملاً پاک و منزّه از آلودگی ها و پیرایه هاست و برخاسته از فطرت پاک انسان هاست که خداوند، آنها را بر چنان فطرتی آفریده و البته هرگز در آنچه خدا آفریده، تغییر و تبدیلی راه ندارد»سوره روم، ایه30
2- تکیه بر حاکمیت عقل در پذیرش حق
جمله هایی چون: «چرا نمی اندیشند؟» و «باشد که بیندیشند» و... که مکرّر در قرآن آمده است، نشان از توجّه خداوند به عقلانیت و تفکّر انسان دارد: «چرا در پهنای زمین به حرکت در نمی ایند تا دارای عقل و اندیشه گردند؟»سوره حج، ایه 46
قرآن کریم، در تشخیص حق از باطل و شناخت راه درست از راه های انحرافی در زندگی انسان ها، عقل آنها را مبنای کارشان قرار می دهد و از آنها می خواهد تا با پیروی از عقل و کسب علم و دانش، راه درست را برای زندگی بهتر برگزینند. « مثل های پندآموزی که برای مردم می آوریم، جز دانایان، درک نمی کنند. دانشمندان اند که به حقیقت و هدف آنها پی می برند و صرفاً به ظاهر هر مثال، بسنده نمی کنند»سوره عنکبوت، ایه43
3- اعتدال و دوراندیشی در زندگی
قرآن در ارتباط با زندگی دنیا، از انسان ها می خواهد آن را همچون مزرعه ای برای آخرت خود بپندارند و بدون آن که آن را هدف نهایی خود بدانند، از نعمت های بی شمار آن بهره گیرند و با دوراندیشی و اینده نگری، برای دنیای خود، آن گونه کوشش نمایند که انگار برای همیشه در آن باقی می مانند. برای آخرتشان نیز به صورتی فعّالیت کنند که گویی همین فردا عمرشان به پایان می رسد و به این صورت، به هر دو سعادت دنیا و آخرت، دست خواهند یافت: «در آنچه خداوند به تو داده است، سرای آخرت را بجوی و [البته] سهم خویش را از دنیا فراموش نکن و همان گونه که خداوند به تو احسان نموده است، احسان کن و در این جهان، به دنبال فسادانگیزی مباش. به راستی که خداوند، مفسدان را دوست ندارد»سوره قصص، ایه77
4- مسئولیت پذیری و صداقت در گفتار و رفتار
راستگویی و وفای به عهد، از بزرگ ترین ارزش های اخلاقی ای هستند که در هر دین و ایین و مذهب و مسلکی، از آنها به نیکی یاد شده و بر اجرای آنها تأکید فراوان شده است. جامعه ای را تصوّر کنید که اعضای آن، جز به راستی و درستی گفتار و عمل، با یکدیگر رفتار نمی کنند، عهد شکنی نمی کنند و وظایفی را که بر عهده شان گذاشته شده، به بهترین شکل و بدون هیچ گونه کم کاری و تأخیری انجام می دهند. قرآن برای این که جامعه مسلمانان را به این سمت بکشاند، همواره و در ایات بسیاری، مسلمانان را به راستگویی و درستکاری و مسئولیت پذیری دعوت می کند و فرمان می دهد: «ای کسانی که ایمان آورده اید! از خدا پروا کنید و سخنی درست و استوار بگویید تا خداوند، عمل های شما را اصلاح کند و گناهانتان را بیامرزد»5 و «... راستگویان را، راستی گفتارشان سود می بخشد...»سوره مائده، ایه119
5- رعایت ادب
«در راه رفتن و رفتار خود، میانه رو باش و از بلندی صدای خود بکاه، که بدترینِ صداها، صدای چارپایان است».سوره لقمان، ایه19
ادب، قالب زیبا و پسندیده ای است که هر عمل انسانی، ممکن است به شکل آن دراید و چه بَسا ممکن است که انسان، با به کار بستن آن در زندگی، از خطاهای فراوانی در امان بماند. ارزش مؤدّب بودن، تا اندازه ای است که امام علی(ع) آن را بهترین زیور برای انسان می داند و معتقد است که: «باارزش ترین میراثی که پدران برای فرزندان خود می توانند به یادگار بگذارند، ادب است»میزان الحکمة، ج1، باب ادب
6- شکیبایی و پایداری
صبر و استقامت در راه خدا و در مشکلات و سختی های زندگی و در مقابله با دشمنان و نیز در برابر جاذبه گناهان، آن قدر مهم است که خداوند، ده ها ایه از قرآن را به بیان آن و تأکید بر آن اختصاص داده است، در حالی که بر هیچ یک از فضایل انسانی، به این اندازه تأکید نشده است. در حقیقت، صبر، عصاره همه فضایل است و خداوند، صابران را محبوب و دوست خود معرّفی می کند.سوره آل عمران، ایه146
خداوند، پیروزی را در سایه استقامت و صبوری می داند و صبر و پیروزی را دو برادر و یار و همراه قرار داده است و می فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده اید، شکیبا باشید و دیگران را به شکیبایی فراخوانید و در برابر دشمن، پایداری کنید و از خدا پروا کنید، تا رستگار شوید»سوره آل عمران، ایه200
7- مردم داری و فروتنی
در قرآن، در ایات بسیاری بر فروتنی و پرهیز از هر گونه تکبّر در: سخن گفتن،(سوره لقمان، ایه19) راه رفتن،( سوره اسراء، ایه37) نگاه کردن( سوره لقمان، ایه18) و... سفارش و تأکید فراوان شده است تا جایی که قرآن، به پیامبر(ص) سفارش می کند که: «پیروان مؤمنت را زیر بال و پَر بگیر»(سوره شعراء، ایه215) و از رسول خدا روایت شده است: «هر که برای خدا [در مقابل مردم] فروتنی کند، خداوند، او را بالا می برد و به او می گوید: سرفراز باش! خدا او را سرافراز می کند. پس در چشم مردم، بزرگ است و در نظر خودش، کوچک...».(میزان الحکمة، ج11، ص5096)
8- پرهیز از غیبت، تهمت، عیبجویی، مسخره کردن و...
قرآن، همان گونه که مسلمانان را به فضایل اخلاقی دعوت می کند، از رذایل اخلاقی نیز پرهیز می دهد و در ایات بسیاری، آنها را از ارتکاب چنین اعمالی بر حذر می دارد: «و غیبت یکدیگر را نکنید. ایا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟...»( سوره حجرات، ایه 12) و «و کسانی که مردان و زنان مؤمن را بی آن که جرمی مرتکب شده باشند، می آزارند، حقّا که متحمّل بهتان و گناهی آشکار شده اند»( سوره احزاب، ایه58) و «وای بر هر عیبجو و بدگوی دیگران!»سوره هُمزة، ایه1
9- دوستی با خوبان، بر پایه ارزش های خوب
دوستی و محبّت، باید بر محور اعتقاد و ارزش های اسلامی شکل گیرد. به تعبیر قرآن، مسلمانان باید در دوستیابی های خود، اصل «تولّا» یعنی «دوستی با خدا و دوستان او» را همواره مدّ نظر داشته باشند: «ای کسانی که ایمان آورده اید، دشمنِ من و دشمنِ خودتان را دوستانِ خود مگیرید...؛ [چرا که] چنین افرادی، شایسته دوستی و محبّت نیستند».سوره ممتحنه، ایه1
قرآن، به نقش تأثیرگذار دوستی ها در زندگی دنیوی و اخروی انسان، توجّه می دهد و به حال کسانی که افراد گناهکار و مفسد را به دوستی گرفته اند (در قیامت)، اشاره می کند، آن جا که می گویند: «ای وای بر من! کاش فلانی را دوست نمی گرفتم»( سوره فرقان، ایه28 )و یا «ای کاش فاصله میان من و تو، فاصله بین مشرق و مغرب بود!».سوره زخرف، ایه37ـ38
خداوند، همچنین به پایداری و دوام دوستی هایی که بر اساس اعتقاد به خداوند و ارزش های اسلامی شکل گرفته اند، اشاره می کند و می فرماید: «در آن روز، حتّی دوستان، دشمن یکدیگرند، مگر پرهیزگاران».سوره زخرف، ایه67
10- احترام به پدر و مادر
«و پروردگارت مقرّر کرد که جز او را نپرستید و به پدر و مادر [خود]، نیکی کنید. هر گاه تا تو زنده ای، هر دو یا یکی از آنان به کهن سالی رسند، به آنان اُفّ مگو و آنان را به درشتی خطاب مکن و با آنان به اکرام سخن بگوی»سوره اسراء، ایه23
خداوند، بویژه به نقش اساسی مادران در رشد و پرورش انسان اشاره می کند و می فرماید: «و ما انسان را درباره پدر و مادرش سفارش کردیم. مادرش او را [در شکم خود در ایام بارداری] در حال ضعف، بر روی ضعف، حمل کرد و پس از دو سال، از شیرش بازگرفت و سفارش کردیم که مرا و پدر و مادرت را سپاس بگزار، که بازگشت [همه] به سوی من است»سوره لقمان، ایه14
11- دوری از تعصّب و لجاجت
قرآن، علّت اصلی انحراف مشرکان را تقلید کورکورانه و تعصّب (وابستگی شدید فکری و عملی) و لجاجت معرّفی کرده است؛ زیرا این صفات موجب می شوند که درهای معرفت و آگاهی، به روی انسان، بسته شود و او حق و حقیقت را انکار کند. امام علی(ع)، لجاجت را عامل تباهی اندیشه و فکر ( غُرر الحکم، ج1، ص269 ) و بدنام شدن انسان ( غُرر الحکم، ج1، ص101 ) و بذر همه بدی ها ( غُرر الحکم، ج1، ص 98 ) و بلاها و گرفتاری ها دانسته اند. ( غُرر الحکم، ج4، ص84) ایشان می فرماید: «مبادا بر مرکب لجاجتْ سوار شوی که سرکش و بی محابا، تو را به سوی هلاکت و نابودی می برد!».نهج البلاغة، نامه 31
12- کسب رضایت خداوند، والاترین ارزش زندگی
شهروندی در جامعه اسلامی، ریشه و رویکردی خدایی دارد، به طوری که هر شهروند، زندگی و عبادتش برای خداوند است و در راستای تحقّق راه و رسم دین خداوند در سرزمین خداوند، کوشش می کند و مبدأ الهی و مقصد الهی دارد. از این رو، والاترین ارزش در زندگی مسلمانان، اعتقاد به وجود خدای یکتایی است که زندگی و مرگ و پیروزی و شکست و... در دست اوست و بدون این اعتقاد، زندگی آنها پوچ و فاقد هر گونه ارزش و معنایی است: «به راستی، نماز و حج و زندگی و مرگم، از آنِ خداوند پروردگار جهانیان است که شریک و همراهی ندارد».سوره انعام، ایه162ـ163
داستایوفسکی، معتقد است: «اگر خدا نباشد، هر کاری مجاز است». با اعتقاد به خداوند است که زندگی، رنگ الهی به خود می گیرد و همه ارزش ها، در راستای خشنودی معشوق حقیقی، معنا می یابد و اگر چنین شد، انسان، دیگر به هیچ چیز و هیچ کس نیازمند نیست؛ چون که تنها خدا برای او کفایت می کند: «... و کسی که بر خدا توکّل کند، او برایش کافی است...».سوره طلاق، ایه3